
یک عمر در MSH
از اولین نفسها تا روزهای آخر، چهار نسل از خانواده کروپی در این بیمارستان تحت مراقبت بودهاند.
اولین مراجعه کتی کروپی به MSH، به معنای واقعی کلمه، یک تصادف بود. زمستان ۱۹۹۶ بود و او در یک تئاتر محلی جوانان مشغول کمک به دیگران بود که پایش روی یک تکه یخ در بیرون لیز خورد. او میگوید: «پاهایم به هوا رفت و سرم به زمین خورد. از سرما یخ زده بودم. مجبور شدم با آمبولانس به بیمارستان منتقل شوم.»
در حالی که او با علاقه از مراقبتهای عالی که در MSH دریافت کرد، یاد میکند، چیزی که بیش از همه در خاطر کتی باقی مانده، یک ماه بعد اتفاق افتاد و نماد ارتباط ویژهای است که خانواده کروپی با بیمارستان برقرار کردهاند. او میگوید: «دو پرستاری که از من مراقبت کردند و دو امدادگری که مرا به آنجا آوردند، به اجرای تئاتر مارکهام آمدند. فوقالعاده بود.»
یک رابطه خانوادگی
از زمان اولین مراجعه کتی، بیش از 30 نفر از اعضای خانواده نزدیک و دور او به دلایلی در MSH تحت مراقبت قرار گرفتهاند. گذشته از انواع بیماریهای معمول دوران کودکی، این فهرست شامل تولد چهار نفر از 10 نوهاش؛ جراحی تاندون آشیل همسرش کوزیمو؛ درمان تاندون آشیل دامادش شین؛ درمان اختلال خونی دخترش لوسیانا؛ جراحی سرطان تیروئید خود کتی؛ و اخیراً، مراقبتهای پایان عمر برای مادر کوزیمو، ماریا، میشود.
کارکنان MSH در روزهای پایانی ماریا بسیار مهربان بودند و مراقبتهای تسکینی را ترتیب دادند که به این زن ۱۰۳ ساله اجازه داد به جای بیمارستان، در خانه استراحت کند. وقتی او مجبور شد برای آزمایشها شب را در MSH بماند، کارکنان یک تخت کنار تخت او قرار دادند تا خانوادهاش بتوانند نزدیک او باشند. کوزیمو میگوید: «توجه و مراقبتی که آنها ارائه دادند شگفتانگیز بود. شما به سرعت متوجه میشوید که تیم پزشکی چقدر فداکار است.»
پاسخ دادن به تماس
تعهد خانواده کروپی به MSH به دههها پیش برمیگردد. آنها از سال ۱۹۸۳ - هفت سال قبل از افتتاح این مرکز - شروع به کمک مالی به صندوق اولیه ساخت بیمارستان کردند و هنوز پلاک یادبود اولین کمک خود را دارند. آنها همچنین در این زمینه سخاوتمند بودهاند: کتی عضو کمیته مسابقات گلف بنیاد MSH و پیش از این، عضو کمیته ضیافت ناهار و جشن امید بنیاد است، در حالی که پسرش، دومینیک، و دخترش، ماریا، از حامیان و پشتیبانان قدیمی این رویدادها هستند.
دخترش کارینا علاوه بر اینکه مدافع سلامت روان زنان بود، عضو کمیته بنیاد گالا نیز بود. در واقع، او به همین طریق با شوهرش آشنا شد - شوهرش در مراسم گالا بود و به همراه آتش نشانان همکارش بلیط بخت آزمایی می فروخت. کتی با لبخند می گوید: «شب ملاقاتشان را به یاد دارم. کارینا متوجه یک دکمه شل روی لباس فرم او شد و آن را برایش درست کرد. بقیه ماجرا دیگر تاریخ است. آنها اکنون ازدواج کرده اند و دو دختر زیبا دارند.»
فردایی سالم تر
جای تعجب نیست که بچههای کروپی پس از تماشای رهبری کتی، مشتاق کمک به MSH هستند. کوزیمو میگوید: «آنها از مادرشان پیروی میکنند. من به خاطر تمام بخشندگیهای او و اینکه بچهها این بخششها را ادامه میدهند، به او افتخار میکنم.»
برخی از اعضای خانواده حتی در بیمارستان MSH شغلی پیدا کردهاند. آلیسون، عروس کتی، به مدت ۱۳ سال در بخش اورژانس بیمارستان پرستار بود و نوه بزرگش اخیراً در یک برنامه کوآپ در آنجا شرکت کرده است.
بیمارستان MSH از زمان اولین بازدید غیرمنتظره کتی در سال ۱۹۹۶، راه درازی را پیموده است و کارکنان، خدمات و جامعهای که بیمارستان ارائه میدهد، همچنان نقش برجستهای در زندگی خانواده کروپی ایفا میکنند. کتی میگوید: «چطور میتوان از آنها به خاطر تمام کارهایی که انجام دادهاند تشکر کرد؟»
کوزیمو اضافه میکند: «ما آنقدر در زندگی روزمرهمان مشغول هستیم که همیشه به تمام مزایایی که از طریق بیمارستان در دسترس ما قرار دارد فکر نمیکنیم. اما وقتی به آنها نیاز دارید، آنها آنجا هستند.»

